|
شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۳
اين بيکاری و خونه نشينی هم تا يه حدی خوبه. وقتی می بينی شدی لال افليجی عين توالت که همه بيان سرت خرابکاری کنن و برن، همون بهتر که از صبح تا شب دنبال سايت و برنامه و اردهای آقای مهندس سگدو بزنی. بايد برم سر کار يه کم انرژی بگيرم، يا بهتره بگم کمتر انرژی مصرف کنم.
کی می تونه بگه چقدر خودشو شناخته؟ (6 طرف معادله مجهول شد) من خودمو اصلا نشناختم. در اين زمينه خيلی به خودم مديونم. البته مثل خيليها. بعضی وقتها می بينی بيشتر از همه در حق خودت ظلم کردی. شايد بدک نباشه با خودت تنها باشی و يه کم از اين خود بيچاره دلجويی کنی و بهش برسی. منتهای مراتب تو اين مملکت برای اين که با خودت تنها باشی هم بايد بگردی مکان رديف کنی.
posted @
۲:۲۹ بعدازظهر
سهشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۳
اگر قشونی از قدسيان هم فرياد برآورند که:
"دست بدار از سرزمين روس، بيا به بهشت!"
گويم که : "ميهنم را بدهيد،
مرا بهشتی نياز نيست."
(سرگی يسِنين- شاعر ملی قرن بيستم روسيه)
قشونی فرياد برآوردند که:
"ما قدسيانيم.
سرزمين ايران را به ما واگذار تا بهشت را يابی"
گفتيم که:
"بهشت و ميهن از آن شما
کشک را بدهيد ما بسابيم"
(سفالينه پوسيده نژاد- ياوه سرای قرن چهاردهم ايران)
posted @
۱۱:۰۵ قبلازظهر
|