سفالينه
مهٔ 2004  
ژوئن 2004  
ژوئیهٔ 2004  
اوت 2004  
سپتامبر 2004  
نوامبر 2004  
دسامبر 2004  
ژانویهٔ 2005  
فوریهٔ 2005  
مارس 2005  
آوریل 2005  
مهٔ 2005  
ژوئن 2005  
ژوئیهٔ 2005  
اوت 2005  
سپتامبر 2005  
نوامبر 2005  
دسامبر 2005  
ژانویهٔ 2006  
فوریهٔ 2006  
مارس 2006  
آوریل 2006  
مهٔ 2006  
ژوئن 2006  
ژوئیهٔ 2006  
اوت 2006  
سپتامبر 2006  
اکتبر 2006  
نوامبر 2006  
دسامبر 2006  
ژانویهٔ 2007  
فوریهٔ 2007  
مارس 2007  
آوریل 2007  
مهٔ 2007  
ژوئن 2007  
ژوئیهٔ 2007  
اوت 2007  
سپتامبر 2007  
اکتبر 2007  
نوامبر 2007  
دسامبر 2007  
ژانویهٔ 2008  
فوریهٔ 2008  
مارس 2008  
آوریل 2008  
مهٔ 2008  
ژوئن 2008  
ژوئیهٔ 2008  
اوت 2008  
سپتامبر 2008  
اکتبر 2008  
نوامبر 2008  
ژانویهٔ 2009  
فوریهٔ 2009  
مهٔ 2009  
ژوئن 2009  
سپتامبر 2009  
اکتبر 2009  
نوامبر 2009  
ژانویهٔ 2010  
فوریهٔ 2010  
مارس 2010  
آوریل 2010  
مهٔ 2010  
ژوئن 2010  
سپتامبر 2010  
ژانویهٔ 2011  
آوریل 2011  
دسامبر 2011  
     چهارشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۰  

نکن عزیز من!

ببین عزیزجان! بانوی نمونه! زن تمام عیار! از خودگذشته فداکار! تو حق داری عاشق شوهرت باشی. حتا اگه اونقدر دیوونه باشه که وقت عصبانیت موهاتو مشت مشت بکنه باز تو حق داری عاشقش باشی. حتا اگه بزنه انگشتت رو طوری بشکنه که دیگه خم نشه باز تو حق داری عاشقش باشی. باز من یک ثانیه نمی گم خشونت حقته، حالا که دوستش داری اینقدر بخور که باد کنی! نه بازهم می گم خشونت حقت نیست ولی اگه برات جدایی وحشتناک تر از کتک خوردنه، خب تصمیمی که تو می گیری درسته. من که زیر سقف تو زندگی نمی کنم عزیزجان.
ولی عزیز من! فرق بچه آدم با خود آدم می دونی درچیه؟ اینه که آدم مسئول بچه اش هست ولی مالک بچه اش نیست. درحالی که هم مسئول خودشه هم مالک خودش. یعنی تو می تونی جسم و روان خودت رو بندازی زیر مشت و لگد یکی دیگه چون فکر می کنی «عاشق» هستی و ضربه هاش «اونقدرها هم جدی نیست». ولی حق نداری زندگی و سلامت بچه بی دفاع رو هزینه کنی پای عشقی که به پدرش داری. آخه واسه این عشق وامونده چند نفر باهاس قربانی بشن؟! اصلن به اون بچه بدبخت چه مربوطه که کی دیوونه است و کی عاشق یه دیوونه؟!
همه اش جلوی چشمهام مردی می یاد که چنان در شیشه ای خونه رو محکم به هم کوبیده که شیشه خرد شده و خرده هاش ریخته روی صورت بچه چهارماهه تو بغل مادرش. اگر یکی از این شیشه ها می رفت تو گلوش؟ یا چشمش؟ جلوی چشمهام مردی می یاد که بچه شش ماهه رو گرفته، به شدت تکون داده و نعره کشیده که گردنت رو می شکنم لعنتی! گردن بچه شش ماهه رو!!!! بچه ای که تا سه روز بعد از عربده، صداش بند اومده بوده و حتا هق هق هم نمی کرده... می دونی تکون دادن بچه زیر یکسال اگر شدید باشه می تونه آسیب نخاعی بزنه به بچه؟ فکر نکردی اون عربده ها ممکنه پرده گوش بچه رو پاره کنه؟ خدا وکیلی این بچه اگر قطع نخاع می شد، اگر شنواییش رو از دست می داد چه جوابی داشتی براش؟ می گفتی ببخش عزیزم چی کار کنم عاشق بابات بودم؟؟؟؟ اون بنده خدا که خودش حالش زاره و بهش حرجی نیست. باید بگیرن ببرنش آسایشگاه روانی. تو داری در حق این بچه، در حق این انسان چی کار می کنی؟ خودت وضعیت روانیت بهتر از معشوقت نیست به والله.
بعد برمی گردی به من می گی نه خب می دونی... حالش که جا اومد بهش گفتم چرا سر بچه داد زدی ناراحت شد افسردگی گرفت سه روز فقط خوابید تو خونه. منم دیدم پشیمون شده دیگه دنبالشو نگرفتم ناراحت نشه... ناراحت نشه!!!!!! بهت می گم عزیزجان این همسر محترم شما از غصه عربده کشیدن سر بچه افسردگی نگرفته، این آدم افسردگی داره خودش، ناراحتی روحی داره که با بچه این طور رفتار کرده به جای این که نگران ناراحت شدنش باشی برش دار ببر پیش روانپزشک تا نزده بچه رو بکشه! می گی نه هیس، الآن حالش خوبه انشالله خوب می مونه دیگه...
ببینین بانوان فداکار از خود گذشته عاشق حفظ زندگی و وفادار به همسر... تو رو خدا یا بچه دار نشین یا دست کم اندازه یک شامپانزه ماده نسبت به بچه هاتون احساس مسئولیت کنین! استغفرالله هی می خوام دهنمو باز نکنم ها! بابا هر جونور ماده ای وقتی بچه اش رو در خطر ببینه دیوانه وار برای نجات بچه اش هرکاری می کنه. تو چطور تو خونه خودت، زیر سقف زندگی خودت، پاره تنت رو در معرض خطر جانی قرار می دی و ککت نمی گزه؟! مگه بچه داری کشکه؟ مگه غریزه مادری فقط واسه زاییدن بچه است؟! نزا خب! اینقدر دوتایی می زدین تو سروکله هم که کف کنین، ولی حالا که زاییدی - واسه گرم تر کردن کانون خانواده تون! - پاش وایسا!
ببین به تخمکم هم نیست که اینجا رو بخونی. اصلن برام مهم نیست که ناراحت بشی. خشونت علیه بچه ها چیزی نیست که من درقبالش هیچ نوع محافظه کاری داشته باشم. اگر اینجا زندگی می کردین و من باب درددل این چیزها رو برام تعریف می کردی، به همین ساعت قسم خودم راپورت جفتتون رو می دادم به پلیس! حالا که تو ایران تو و شوهرت از هفت دولت آزادین در قبال بچه، بازهم نکن عزیز من! تو که مسلمونی خیر سرت حق الناس می دونی چیه؟! اعتقاد داری فرزند امانت خداست؟! این طوری امانت داری می کنن آخه؟!

posted @ ۳:۳۴ قبل‌ازظهر