be name khodye mehraban
salam,bache ha,Dr rahimi tabar,ostade daneshgahe sharif,khiely jeddi,gofte ke tyme oona pishbini karde ke emshab tehran yek zelzeleye ghavi miyad,hamo ro ham az daneshkadeye physic biroon karde, emrooz ham har ki sare class bahman abadi boode,midooone ke bahman gofte; tyme rahimi tabar pishbini karde,ke tehran tooye in 10 rooze ayande ye zelzeleye ghavi miyad,ensha allah ke nayad rasti bedoonid ke time oona 4 ta zelzelaro pish pini karde boodand,yekish ham zelzeleye bam bood, emshab ehtiat konid,hata agar nayoomad,ke ensha alh nemiyad, in chand rooz ehtiat konid,in pm ro bara hameye doostatoon befrestid.
خب حالا مثلا من بايد چی کارکنم؟ برم رو پشت بوم بخوابم؟ کار و زندگی رو ول کنم برم هند؟ نه خدا وکيلی تويی که اين نامه رو فرستادی، مثلا که چی آخه؟
به هرحال خوشحالم که تو تهران نيستی و اميدوارم کارت اينقدر طول بکشه تا زلزله بياد و همه چی از جمله افاضات اينا هم تموم بشه، ما هم ديدار به قيامت. می دونی درسته که خيلی حسرتها مخصوصا حسرتهای مشترکمون اساسی رو دلم می مونه اما وقتی بخوای منطقی و واقع بين باشی می بينی که زندگی خيلی خيلی پوچ تر از اين حرفهاست. نوبتی هم باشه نوبت ماست که بريم جزو آمار تلفات و بقيه يه نچ نچی نثارمون کنن ديگه. خداييش اصلا نفهميدم کی اومدم حالا هم چطوری قراره برم! اومديم نزديک 23 سال با روسری و توسری و خفت و خواری و تحقير و توهين ول چرخيديم دور خودمون حالا هم می گن يا علی پاشين چمع کنين که فرصت تموم شد و خدا داره بقيه رو امتحان می کنه با مردن شما! پوف!
خيليها همين بودن ديگه... از آمار کشته شده های زلزله بگير تا سوانح رانندگی و مرضهای عجيب غريب و جنگهای احمقانه سر هيچ و غيره و ذلک... مگه اونايی که نود درصد جمعيت شهری بودن که با اومدن طاعون يا آبله از بين می رفتن، آدم نبودن؟ مگه آرزو نداشتن؟ خون ما سرخ تر شده حالا؟
خب دير يا زود رفتيم قاطی آمار. خوبيش اينه قوم و خويشی نداريم بخواد سر عزای ما به خدا امتحان ايمان گوسفندی پس بده. همه پی بدبختيهای خودشون. ما هم که نباشيم گر در اين محفل چه غم، ديوانه ای کمتر. اما می بخشی خدا، با اين که دير يا زود خيال داری سرب داغ در امعا احشام پر کنی، باز دليل نمی شه به روت نيارم : خيلی بچه ای!