|
دوشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۳
من نمی ذارم زندگيمو سياه کنن.
اين جمله اولين داستانم بود که تو چهارده سالگی نوشتم.
واقعا باور اين که ما بازی رو باختيم اينقدر برات سخته؟
اين جمله رو تو يکی از داستانهای هفده سالگيم نوشتم.
من به ريش هرچی باور و بازی و برد و باخته می خندم.
تو بيست و سه سالگی، ديگه داستان نمی نويسم.
posted @
۱۱:۲۹ بعدازظهر
|