|
جمعه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۳
اندوه مقدس
- سنتها رو می خواين حفظ کنين، بکنين، منتها چرا از همه رسوم زرتشتی گير دادين به سياوشان؟
- نذريتون فسنجونم باشه نمی يام، بس که هياتتون جواده.
- تويی که تو جوبهای تهرون ظرف پلاستيکی و تخم شربتی روون می کنی... هيچی بابا ولش کن.
- نشستی واسه بدبختيهای خودت زار می زنی منتشو سر امام حسين می ذاری. به يه مشت آدم هم که 1400 سال پيش يه غلطی کردن فحش می دی، خدا می دونه آماج اصلی تير اين فحش و فضيحتهات کدوم بدبخت ننه مرده ايه.
- عوض اين روضه های تکراری برين يه مصائب حسين بسازين، پوز بزنين.
- به اصل ايدئولوژيش کار ندارم، اما خدا وکيلی بدبخت مذهبی که مبلغينش شما باشين و مومنينش ما
- آخه چرا دقيقا تو همچين شبی يه گدای جوون پابرهنه بايد از من کفش بخواد؟ اومده بودی کيو ضايع کنی داداش؟
- اين حرفها به کنار، فردا منو کجا می بری واسه تماشا و نذری؟
- ای پدرت بسوزه آدميزاد که تفريحت شکنجه است و شکنجه ات تفريح
- خدا، کوشی؟
posted @
۹:۵۳ بعدازظهر
|