سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بيابان را
به حفره های استخوانی ايمان و اعتماد بدل می کنی
و در کنار جويبارهای تو
ارواح بيدها
ارواح مهربان تبرها را می بويند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها می آيم
و اين جهان به لانه ماران مانند است
و اين جهان پر از صدای حرکت پاهای مردميست
که همچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می بافند
پی نوشت 1: قربون خودم برم.
پی نوشت 2: شکر خدا تو رو دارم که باهام صادقی، پس آينه به هرکی که تو دلش بهم فحش می ده و تو روم می خنده.