|
یکشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۴
خب که اين طور. تحصيلکرده ها و باکلاسها به معين رای دادن، پولدارها و گردن کلفتها به رفسنجانی. رضاخانيها و چماق بدستها به قاليباف و پنجاه هزارتومنيها به کروبی. انگليسيها به لاريجانی و مظلوم تر از معينيها به مهر عليزاده. ولی از ديشب تا حالا هرچی به مخم می کوبم نمی فهمم پنج ميليون و خورده ای آدم با چه انگيزه ای احمدی نژاد رو انتخاب کردن. به قول شاعر تو مو بينی و مجنون پيچش مو.
پی نوشت 1: خدا وکيلی دماغم سوخت. فکر می کردم کمتر از اين تو انتخابات شرکت کنن. نتيجه اين که ملت ايران هيچ وخت قابل پيش بينی نيستن.
پی نوشت 2: نمی فهمم مردم يه کشوری حالا با هر قانونی می رن رئيس جمهور انتخاب می کنن چرا بايد به تريج قبای دولت يه کشور ديگه بر بخوره؟ لابد ملت آمريکا رفتن دوباره بوش رو انتخاب کردن هم مشت محکم به دهن ما زدن، نه؟
پی نوشت 3: جون مادرت اون راديو و تلويزيون و ماهواره رو خاموش کن. ديگه واقعا حوصله زر مفت ندارم.
پی نوشت 4: هه هه هه. هشت سال پيش در چنين روزی تلويزيون رفسنجانی و خاتمی رو نشون می داد کنار هم، تو دلم به رفسنجانی گفتم برو کنار، اين بياد ديگه. حالا تو دلم به خاتمی می گم راهو وا کن اون بياد بابا. (البته اگه احمدی نژاد نشه) حالا ببينيم چی می شه تا هشت سال ديگه.
پی نوشت 5: يه طوری می شه ديگه.
posted @
۹:۰۵ قبلازظهر
|