|
پنجشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۴
بهشت زير پای مادريه که حتی حق نداره بدونه بچه هاش کجان. حتما می دونين منظورم نوشيه. خدا بيامرزه دايی رو. يادمه يه بار داشتم براش درباب تبعيض عليه زنان سخنرانی می کردم، لبخند زد و گفت مريم جون! حقوق زن تو قانون يعنی تعارف! قانون با زنها فقط تعارف و خوش و بش می کنه. بايد پای اجرا برسه، اون وقت اگه ديدی می تونی، می شه گفت آره يه حقی داری... آخی دايی خيلی دوستت دارم، منو هنوز يادت مونده؟ من اصلا نمی خوام درباب حقوق زن شعار بدم که با نوشی همدردی کرده باشم، حتما می دونه که خيليها باهاش همدردن. فقط رفتم تو فکر، که مگه قانون نبايد هماهنگ با عرف جامعه باشه؟ مگه از زمان دقيانوس به اين ور، توده مردم مادر رو همدم درجه 1 بچه نمی دونستن؟ مگه آدمهای عهد بوق نمی گفتن مرد بايد بره بيرون جون بکنه زن باهاس بشينه بچه هاشو بزرگ کنه؟ مگه نه اين که خيلی از آدمهای قديمی به کلی منکر نقش پدر بودن و فقط نون آور می دونستنش می گفتن تربيت بچه با مادره؟ مگه اينهمه همين قانون به اسم حمايت از عرف والای جامعه، مادری رو چماق نکرد بزنه تو سرمون که شما زنين بايد مادر باشين خيلی پاپيچ کار و فعاليت اجتماعی نشين؟ حالا چطور شد وقتی يه زن خواست مادر باشه بچه هاشو بزرگ کنه، همه چی اون وری شد؟ اميدوارم کسی نتيجه نگيره هدفم ناديده گرفتن باباهاست. هدفم نشون دادن تناقض تو حرف و عمله. 27 ساله تنها تصوير محترمانه ای که از زن ارائه می شه مادره، وگرنه زن اگه مايه گناه و هوس و رختخواب هم نباشه باز حسابش از آدم جداست. خب خوش انصافا لااقل از حقوق مادر حمايت کنين.
posted @
۹:۰۵ قبلازظهر
|