سفالينه
مهٔ 2004  
ژوئن 2004  
ژوئیهٔ 2004  
اوت 2004  
سپتامبر 2004  
نوامبر 2004  
دسامبر 2004  
ژانویهٔ 2005  
فوریهٔ 2005  
مارس 2005  
آوریل 2005  
مهٔ 2005  
ژوئن 2005  
ژوئیهٔ 2005  
اوت 2005  
سپتامبر 2005  
نوامبر 2005  
دسامبر 2005  
ژانویهٔ 2006  
فوریهٔ 2006  
مارس 2006  
آوریل 2006  
مهٔ 2006  
ژوئن 2006  
ژوئیهٔ 2006  
اوت 2006  
سپتامبر 2006  
اکتبر 2006  
نوامبر 2006  
دسامبر 2006  
ژانویهٔ 2007  
فوریهٔ 2007  
مارس 2007  
آوریل 2007  
مهٔ 2007  
ژوئن 2007  
ژوئیهٔ 2007  
اوت 2007  
سپتامبر 2007  
اکتبر 2007  
نوامبر 2007  
دسامبر 2007  
ژانویهٔ 2008  
فوریهٔ 2008  
مارس 2008  
آوریل 2008  
مهٔ 2008  
ژوئن 2008  
ژوئیهٔ 2008  
اوت 2008  
سپتامبر 2008  
اکتبر 2008  
نوامبر 2008  
ژانویهٔ 2009  
فوریهٔ 2009  
مهٔ 2009  
ژوئن 2009  
سپتامبر 2009  
اکتبر 2009  
نوامبر 2009  
ژانویهٔ 2010  
فوریهٔ 2010  
مارس 2010  
آوریل 2010  
مهٔ 2010  
ژوئن 2010  
سپتامبر 2010  
ژانویهٔ 2011  
آوریل 2011  
دسامبر 2011  
     یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۵  

بخشی از سفارشهای یک مادر که از سر فقر و نداری بچه 22 ماهه شو گذاشته سر راه:

"از خصوصیات اخلاقی آریا برایتان بگویم... اگر سیر باشد و پوشکش تمیز، آرام است. حرف ها را خوب می فهمد... صبح كه از خواب بيدار مى‌شود نان يا بيسكويت در چاى يا شير را خيلى خوب مى‌خورد. با عشق به او بدهيد. آريا عاشق سيب‌زمينى سرخ كرده با سس مايونز است. بستنى، چيپس و پفيلا خيلى دوست دارد. ماكارونى خيلى دوست دارد. ماكارونى را خودش خوب مى‌خورد. وقتى مى‌خواهد بخوابد شير پاستوريزه را با شيشه مى‌خورد. البته خودش هنوز نمى‌تواند شيشه را به خوبى نگه دارد. موقع خوردن شير شيشه را چند دقيقه يك‌بار بيرون مى‌آورد و نفس مى‌كشد و دوباره مى‌خورد. نوشيدنى را خيلى دوست دارد. مثل شربت و آبميوه... گوشه‌ی لبش ترك خورده. دكتر بردم گفت به خاطر كمبود ويتامين است."

البته واقعن متاسفم و الحق که تف به مملکتی که با اینهمه نفت و گاز و کوفت و زهر مار ملتش باید بچه شونو سر راه بذارن یا کلیه شونو بفروشن یا تن فروشی کنن و این حرفها... اما ببخشینا... شما که فقر و بدبختی از سر و کولتون بالا می ره، بهتر بود تن به کهنه شوری می دادین و قید پوشک یه بار مصرفو می زدین. بعدم عزیز جان، بچه 22 ماهه که سیب زمینی با سس مایونز و بستنی و چیپس و پفیلا بخوره، بایدم کمبود ویتامین داشته باشه. پول همه اینا رو جمع می کردین براش یه ذره سوپ می پختین بهتر بود. قند توی شربت هم هیچی نشده پدر دندون و استخون بچه رو درمی یاره، همون آبمیوه بهتره باز... درضمن می گن تئین توی چایی برای بچه زیر سه سال خوب نیست چون می ره رو اعصابش، که البته اینو بی خیال، خیلیا چایی می ریزن تو شیشه شیر می دن بچه بخوره...

به هرحال، بچه من هم عاشق استیک با سس قارچ رستوران گردون برج سفیده. هروقت هم دلش می گیره، عادت داره ببرن تو هتل شرایتون بگردوننش. لباسش هم فقط mothercare تنشو نمی خوره و حساسیت نمی ده درنتیجه توش راحته. اینا رو گفتم که اگه یه روز سر راه پیداش کردین، حواستون باشه با کی طرفین. بچه سرراهی من از این بچه سرراهی الکیها(!) نیست.

posted @ ۱:۱۸ بعدازظهر