سفالينه
مهٔ 2004  
ژوئن 2004  
ژوئیهٔ 2004  
اوت 2004  
سپتامبر 2004  
نوامبر 2004  
دسامبر 2004  
ژانویهٔ 2005  
فوریهٔ 2005  
مارس 2005  
آوریل 2005  
مهٔ 2005  
ژوئن 2005  
ژوئیهٔ 2005  
اوت 2005  
سپتامبر 2005  
نوامبر 2005  
دسامبر 2005  
ژانویهٔ 2006  
فوریهٔ 2006  
مارس 2006  
آوریل 2006  
مهٔ 2006  
ژوئن 2006  
ژوئیهٔ 2006  
اوت 2006  
سپتامبر 2006  
اکتبر 2006  
نوامبر 2006  
دسامبر 2006  
ژانویهٔ 2007  
فوریهٔ 2007  
مارس 2007  
آوریل 2007  
مهٔ 2007  
ژوئن 2007  
ژوئیهٔ 2007  
اوت 2007  
سپتامبر 2007  
اکتبر 2007  
نوامبر 2007  
دسامبر 2007  
ژانویهٔ 2008  
فوریهٔ 2008  
مارس 2008  
آوریل 2008  
مهٔ 2008  
ژوئن 2008  
ژوئیهٔ 2008  
اوت 2008  
سپتامبر 2008  
اکتبر 2008  
نوامبر 2008  
ژانویهٔ 2009  
فوریهٔ 2009  
مهٔ 2009  
ژوئن 2009  
سپتامبر 2009  
اکتبر 2009  
نوامبر 2009  
ژانویهٔ 2010  
فوریهٔ 2010  
مارس 2010  
آوریل 2010  
مهٔ 2010  
ژوئن 2010  
سپتامبر 2010  
ژانویهٔ 2011  
آوریل 2011  
دسامبر 2011  
     شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۶  

این روزا اکثر وبلاگها و وب سایتهایی که باز می کنی، بحث و بررسی حول یه موضوعه: آمریکا حمله می کنه... آمریکا حمله نمی کنه... اگه جنگ بشه چی می شه... اگه جنگ نشه چی نمی شه... با لهجه منصورخان مُنِ دوست دارنده؟ من دوست ندارنده؟ مِ کُشُم خودمه...

کشته شدن یا دق کردن، فعلن مساله این است.

جالبه جماعت خارج نشین اکثرن تیریپ اطلاع رسانی و تحلیل سیاسی برمی دارن که باید صداشونو به گوش ملت ناآگاه و محدود داخل ایران برسونن. بماند که هر بنده خدایی چهارتا روزنامه خوند، تحلیل گر سیاسی از آب درنمی یاد، درثانی ملتی که با فلاکس چایی می ره قبرستون واسه تماشای سنگسار، پای وبلاگ من و شما نمی شینه که. اونی هم که اهله و فیلتر میلتر رو رد می کنه، احتیاجی به اهن و تلپ من و شما نداره. اوهوی حالا نمی خواد لب وربچینی و پشت چشم نازک کنی، اصل اینه که یه چی بگیم خودمون حالشو ببریم، مگه نه؟ بله به نظر اینجانب هم درصورت حمله آمریکا، ملت ایران شروع می کنن زنده زنده همدیگه رو خوردن، البته اگر رهبران جمهوری اسلامی درآخرین لحظه با آمریکا کنار بیان که با فرض به خطر افتادن منافع روسیه... بی خیال بابا مخم پکید از تصور این همه کثافت سرگردان در دنیا. اما درهرحال یادتون باشه که منم جزو باحالهام، خیلی هم متفکرم. قربون شما.

یه دایی باحال داریم که همیشه می گه عزیزجان! اینایی که من و شما می فهمیم و تحلیل می کنیم و به خیال خودمون دست رو می کنیم، اسمش سیاست نیست؛ سیاست دقیقن از اونجایی شروع می شه که من و شما نمی فهمیم!

ناامیدم؟ بله خیلی ناامیدم. از دنیایی که قطارش نه فقط تو بمب اتم، تو تمام طمعها و رذالتهای انسانی (و نه هیچ جونور دیگه ای) ترمز بریده و داره با سرعت سرسام آوری به سمت نابودی می ره، ناامیدم. خرابی ایران از خرابی دنیاست. نابودی ایران هم بخشی از سرنوشت دنیا. حالا می خواد با جنگ باشه، با انقلاب داخلی، با بساز و بندازهای حضرات یا هرگند دیگه ای. وقتی انسان "به ما هو انسان" ارزشی نداره، هرطور که روش معامله کنن باز ازدست رفته است.

جمع کنم برم که خیلی فیلسوف شدم. موقع تحلیلهاتون به یاد منم باشین یه لبخند اندیشمندانه هم تو ذهنتون برام بکشین!

posted @ ۳:۰۱ بعدازظهر