کسی یه کرگدن ارزون نمی خواد؟!

اینم که مثل من ظهرها تو چرته:

این هلو دل و دین منو برده. آخر یه روز طی یه عملیات انتحاری می دزدم می یارمش خونه. اگه شما هم غذا خوردنشو می دیدین، طاقت از کف می دادین.

پی نوشت 1: این کیست، این کسی که روی جاده ابدیت
به سوی لحظه توحید می رود
و ساعت همیشگیش را
با منطق ریاضی تفریقها و تفرقه ها کوک می کند
پی نوشت 2: آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب
که در پشت بام خانه قدم می زند
سلام بگویم؟
پی نوشت 3: حرفی به من بزن.